همیشه دو گروه از معامله گران، سرمایه گذاران وجود داشته اند: تحلیلگران تکنیکال و تحلیلگران فاندامنتال. هر دو گروه معمولاً با هم خوب نیستند چرا که بر عکس هم فکر میکنند و به سختی موافق هستند. بنابراین، کدام یک از این رویکردها برای ما به عنوان معاملهگران بهتر است؟ پس با ترند ویزارد همراه باشید
ابتدا باید بگویم تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی زیاد است چرا که در هر دو گروه – تحلیلگران تکنیکال و فاندامنتال، افرادی وجود دارند که اعصاب من را خراب می کنند و من به شدت با آنها مخالفم. در میان تحلیلگران تکنیکال، این افراد هستند که از همه شاخصهایی که اینترنت پر است استفاده میکنند و طوری رفتار میکنند که انگار جام مقدسی در میان آنها پیدا کردهاند.
اکنون بیایید نگاهی دقیق تر به تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال داشته باشیم. اجازه دهید به شما بگویم که مزایا و معایب کار با آن رویکردهای مختلف را در نظر بگیریم. من همچنین به شما نشان خواهم داد که چگونه هر یک از دو سبک را به بهترین نحو برای پیش بینی حرکات بازار استفاده کنید.
قابلیت پیش بینی
اگر استراتژی معاملاتی خوبی دارید، تجزیه و تحلیل تکنیکال قطعاً قادر به پیشبینی حرکت قیمت در آینده است. می توان آن را با موفقیت در تمام بازه های زمانی انجام داد. همچنین می تواند به ما بگوید که قیمت به کجا تغییر خواهد کرد یا اینکه آیا احتمال ادامه روند فعلی وجود دارد یا خیر. به عنوان مثال استراتژی ولوم پروفایل را که ما آموزش می دهیم در نظر بگیرید – می تواند مکان هایی را که قیمت در آن تغییر می کند را با احتمال زیاد پیش بینی کند. شما می توانید این استراتژی را در هر بازه زمانی و برای هر ابزار معاملاتی اعمال کنید. اما همین مساله رانمی توانم در مورد تحلیل فاندامنتال بگویم!
مطمئناً مواردی وجود دارد که حتی تحلیل تکنیکال نیز با شکست مواجه می شود. این در درجه اول زمانی اتفاق می افتد که اخبار بازار را هدایت می کنند. وقتی یک عامل بنیادی قوی وجود داشته باشد – مانند تغییر غیرمنتظره سیاست نرخ بانک مرکزی، آنگاه تحلیل تکنیکال اغلب با شکست مواجه میشود و قیمت از تمام مناطق قوی عبور میکند. این فقط به این دلیل است که بازارها در مورد وضعیت جدید و غیرمنتظره دیوانه شدند. اگر یک عامل اساسی مانند این وجود نداشته باشد، قیمت کاملاً قابل اعتماد بر روی حجم ها و در مناطق حمایت و مقاومت قیمت واکنش نشان می دهد.
در مورد سفارشات کوه یخ چقدر می دانید؟
امکان پیش بینی بازه های زمانی کوتاه مدت و میان مدت
یک نظریه اقتصادی به نام فرضیه بازار کارا وجود دارد که می گوید هر خبر مهم تقریباً بلافاصله در قیمت منعکس می شود و بنابراین تقریباً غیرممکن است که دائماً از آن سود ببرید. من اگر تریدر موفق باشم، تمایل دارم با این نظریه موافق باشم. همانطور که می دانید اخبار قوی وجود دارد، قیمت بالا یا پایین میرود (یا هر دو)، و سپس بازارها دوباره آرام میشوند. این یک پدیده رایج است. چگونه می خواهید از آن سود ببرید؟ دقیقاً به همین دلیل است که در بازه زمانی کوتاه و میانمدت، واقعاً نمیتوانید با استفاده از استراتژی بنیادی سود ثابتی داشته باشید.
اگر امکان پیشبینی اعداد اخبار کلان و واکنشها به آن اعداد وجود داشت، پیشبینی حرکت قیمت در کوتاهمدت یا میانمدت نیز امکانپذیر بود. با این حال، در تلاشم برای انجام این کار، به این نتیجه رسیدیم که حدس زدن نتیجه اخبار و پیشبینی واکنش بازارها به اخبار تقریباً غیرممکن است. ممکن است چند بار حق با شما باشد، اما در دراز مدت، کار نمی کند. نتیجهگیری ما این است که در بازههای زمانی کوتاهمدت و میانمدت نمیتوان با استفاده از تحلیل بنیادی به سود ثابتی دست یافت.
چند ماه پیش یک تجزیه و تحلیل EUR/USD را مشاهده کردیم که در آن پیش بینی شد که قیمت EUR/USD به شدت کاهش می یابد. در این میان افرادی بودند که باور نداشتند زیرا همه اصول به تقویت این جفت اشاره داشتند. اما یک چیز مهم وجود دارد! همه اصول اولیه قبلاً قیمت گذاری شده بودند (این نظریه EMH است)! این شگفتی است که قیمت را تعیین می کند، نه چیزهایی که همه می دانند. اگر هیچ عامل بنیادی جدید و غیرمنتظره ای وجود نداشته باشد، بهتر است که صرفاً از تحلیل تکنیکال پیروی کنید – مانند آنچه که ما با EUR/USD انجام دادیم.
یکی دیگر از مواردی که تحلیل فاندامنتال در آن شکست می خورد این است که به ما بگوید قیمت به کجا خواهد رفت. تجزیه و تحلیل تکنیکال می تواند این کار را انجام دهد. به عنوان مثال تحلیل تکنیکال مبتنی بر حجم که ما از آن استفاده می کنیم. تجزیه و تحلیل فاندامنتال تنها می تواند نشان دهد که برخی از دارایی ها کمتر از قیمت یا بیش از حد قیمت هستند، اما نمی تواند به ما بگوید که قیمت به کجا تغییر می کند. این فقط به ما می گوید که قیمت باید تغییر کند، اما واقعاً به ما نمی گوید کجا.
بیشتر بخوانیم: اندیکاتور ها را بهتر بشناسیم
تحلیل فاندامنتال در بازه های زمانی طولانی بسیار خوب عمل می کند. معاملهگران و سرمایهگذاران اغلب از آن برای یافتن داراییها (سهام، شاخصها، کالاها و…) استفاده میکنند که قیمت کمتری دارند. این بدان معناست که یک سرمایه گذار سعی می کند دارایی با ارزش بیشتری را خریداری کند. بنابراین اگر یک شرکت قوی با پایه های قوی پیدا کنید که قیمت آن بیش از حد نباشد، با رشد شرکت و افراد بیشتری ارزش واقعی آن را درک خواهند کرد، درآمد کسب خواهید کرد. این را می توان نه تنها با سهام، شاخص ها یا قراردادهای آتی مختلف انجام داد. چنین تحلیل بنیادی در ارزها نیز کار می کند.
از آنجایی که بیشتر شما در اینجا معاملهگران فارکس هستید، فکر میکنم ممکن است علاقه مند باشید که چگونه به ارزیابی ارزها از نقطه نظر بنیادی نزدیک شوید. در مورد ارزها، باید کل وضعیت اقتصاد کلان کشور/منطقه صادرکننده ارز را در نظر بگیرید. دلیل آن این است که ارز فقط به اندازه اقتصاد پشت آن قوی است. مهمترین عوامل در ارزیابی این موضوع به عنوان مثال سلامت اقتصاد، بدهی ، منابع، قدرت دولت سیاست پولی مستقل، است. بهترین نمودار تحلیل تکنیکال را میتوانید در ترید لایو دنبال کنید
بهترین های ما: ترند تریدینگ و ولوم تریدینگ
نتیجه گیری
نتیجه همه اینها این است: اگر میخواهید در بازههای زمانی پایینتری معامله کنید، به خود زحمت ندهید. هیچ راهی وجود ندارد که بتوانید با تحلیل فاندامنتال معامله کنید و از آنها به نفع خود استفاده کنید. بهترین کار این است که فقط بر روی تحلیل تکنیکال تمرکز کنید.
اگر بیشتر شبیه یک سرمایه گذار هستید و نه یک معامله گر روزانه، پس به نظر ما بهترین کار این است که تحلیل تکنیکال را با تحلیل فاندامنتال فارکس ترکیب کنید. به این ترتیب می توانید به عنوان مثال، سهام، شاخص ها (با استفاده از تحلیل فاندامنتال) پیدا کنید و سپس می توانید مکان هایی را در نمودار پیدا کنید که در آن این دارایی ها را خریداری خواهید کرد (با تحلیل تکنیکال). بهترین راه برای جستجوی چنین مکان هایی به نظر ما با پرایس اکشن و ولوم پروفایل است که از نظر ترندویزارد بهترین ابزار تحلیل تکنیکال است.